قاصدک اومده هوراااا

بررسی های انجام شده حاکی از آن است که مغز جنین اطلاعات قابل توجهی را در حافظه خود نگاه می دارد و کودکان زمانی که قادر می شوند اولین کلمات و جملات را به زبان بیاورند ، همیشه سعی می کنند همان چیزهایی را بگویند که در روزهای اول تولد و در دوران زندگی درون رحمی شنیده و به خاطر سپرده اند   جنین از 18 هفتگی میشنود، در 28 هفتگی نسبت به صدا واكنش و حتی عكس العمل عضلانی نشان میدهد.یكی از اولین علایم شنوایی در جریان پخش نوای آهنگین برای جنین های 4 تا 5 ماهه در زایشگاه مادران لندن به اثبات رسید. نوعی خاص از صدا آنها را بیقرار می كرد و نوعی دیگر آنها را به  آرامش می داد. جنین ها به ما می گویند كه از صداهای خیلی بلند خوششان نمی آید ...

شما می توانید با هفت روش ساده،در عین حالی که به کودک محبت می کنید و از وقت گذراندن با او لذت می برید،کمک کنید تا هوش او افزیش یابد. 1-سعی کنید به چشمان کودکتان مخصوصا اگر در دوران نوزادی به سر می برد نگاه کنید. 2-در مواقع صحبت با کودکتان سعی کنید وراجی نکنید و آنقدر با او حرف نزنید که خسته شود! 3-برای نوزادتان زبان در آورید ! به این شیوه او کار شما را تقلید کرده و در پیدا کردن راه حل مشکلات موفق می شود. 4-بگذارید در آینه نگاه کند.با این شیوه او کودک دیگری در ذهن خود ساخته و با اون بازی می کند،هر چند که آن کودک تصویر اوست! 6-اگر می خواهید او خوشرو و  بزله گو باشد او را بخندانید ! برای این کار شصت پا یا کل پای او را  قلقلک...

اغلب اوقات اشتباهات کودکان با اخم، قهر، دعوا و برخوردهای این چنینی جواب داده می‌شود. کمی فکر کنید؛ کودک شما پزشک نیست که در درمان بیمارش مرتکب اشتباه شده باشد، یا مهندسی که در طراحی پل اشتباه کرده است. او فقط کودکی است که در حال امتحان و آزمایش است تا تجربه کرده و بیاموزد. به استقبال اشتباهات آنها بروید متخصصان «ترس از شکست» را دلیل اصلی ناتوانی در تصمیم‌گیری و پذیرش تصمیم دیگران می‌دانند. به همین دلیل هم آنها توصیه می‌کنند به کودکان بیاموزیم اشتباهات و شکست‌ها را پذیرفته و از آن نترسند. با این کار آنها می‌آموزند آینده خودشان را بسازند و تسلیم نشوند. خوشبختانه راه‌حل این اش...

زن ،بازیگردان زندگی (مصاحبه اختصاصی تبیان)    به دنبال چهره ای بودیم که علاوه بر موفقیت علمی واجتماعی ، زندگی خانوادگی موفقی داشته باشد .بعد از آشنایی با خانم دادبه ، قرار ملاقات را در منزل ایشان گذاشتیم که حال وهوای مصاحبه مان به خانواده وزندگی نز دیک تر شود. قاصدک خواندن این مصاحبه را به همه مادران توصیه می کند. خانم دادبه از مدرسین حوزه هستند که علاوه بر تدریس،  برای نسل جوان نیز کلاس های متفاوت و جذابی در محل زندگی خود و مساجد بر گزار می کنند . ایشان چند دهه بر روی قرآن و تفاسیر مختلف تحقیق کرده و به گفته ی خودشان بیشتروقت وانرژی خودرا برای شناساندن  این گوهر گران بها به جوانان صرف می ک...

    برف می بارید. آدم برفی، تک و تنها تو کوچه ایستاده بود و .... خانه ها را نگاه می کرد. همه رفته بودند روی پشت بام ها و برف ها را پارو می کردند. فقط خاله پیرزن بود که کسی را نداشت. برف روی پشت بامش آن قدر زیاد شده بود که آدم برفی ترسید خانه اش خراب شود. آدم برفی راه افتاد رفت در خانه ی خاله پیرزن را زد. خاله پیرزن پرسید: کیه؟ آدم برفی گفت: منم! اومدم برف هاتو پارو کنم. خاله پیرزن خوشحال شد در را باز کرد. آدم برفی پرسید: پاروت کجاست؟ خاله پیرزن گوشه ی حیاط را نشان داد. آدم برفی پارو را برداشت و به پشت بام رفت. برف تند و تند می بارید. آدم برفی هر چه برف ها را پارو می کرد، باز هم پ...

  من حوله هستم. جنس من از پارچه یا پشم است. از من .... از من برای خشک کردن و تمیز کردن استفاده می کنند. روی من پرزهایی وجود دارد تا بتوانم بهتر خشک کنم. ما حوله ها اندازه ها و مدل های مختلفی داریم: بعضی ها کوچک هستیم و برای خشک کردن صورت استفاده می شویم. بعضی دیگر بزرگ و به اندازه ی قد صاحب حوله هستیم و بعد از حمام برای خشک کردن بدن از ما استفاده می کنند. بعضی ها شکل لباسیم و آستین داریم. البته خیلی گشادیم. به ما حوله لباسی می گویند. بعد از حمام ما را می پوشند تا بدنشان خشک شود. بعضی دیگر حوله ی شنا هستیم و در استخر بعد از شنا از ما برای خشک کردن استفاده می کنند. راستی هر کسی باید یک...

   من کرفس هستم. یک گیاه خوشرنگ و خوشمزه. ساقه ی بلندی دارم و برگ هایم بزرگ هستند. حتماً مرا خورده اید و از مزه ام خوشتان آمده است. مادرهای شما مرا در سالادها می ریزند و یا با من خورش درست می کنند. بعضی ها هم آبم را می گیرند و می خورند. من بعضی وقت ها خیلی ناراحت می شوم، چون بعضی از بچه ها بدون این که مرا امتحان کنند، می گویند ما کرفس دوست نداریم. این بچه ها حتماً نمی دانند من چقدر مفیدم. پس من برای شما از خاصیت هایم صحبت می کنم. من ویتامین ث زیادی دارم و به تقویت لثه های شما کمک می کنم . من اشتهای شما را زیاد می کنم. افرادی که کم خون هستند حتماً مرا امتحان کنند، چون من برای آن ها بسیار مف...

  هوا خیلی گرم بود. آفتاب همه جا بود. گیلی گیلی با خودش گفت: باید یک سایه ی بزرگ و خنک پیدا کنم، فقط برای خودم! این طرف رفت آن طرف رفت. یک درخت بزرگ پیدا کرد که ... ! زیرش پر از سایه بود. گیلی گیلی رفت زیر سایه ی درخت. بعد هم میوه های درخت را دید. انگورهای سبز و رسیده. یکی خورد خیلی خوشمزه بود. به خودش گفت: همه ی انگورها فقط برای خودم است. و تند و تند خورد و خورد. دیگر وقت نداشت انگورها را بجود. شکمش پر شد. پر پر پر. ولی درخت هنوز پر از انگور بود. گیلی گیلی خورد و خورد و خورد. تا گلویش پر از انگور شد. ولی باز هم خورد. لپ ها و خرطومش پر شد. دیگر نمی توانست نفس بکشد. از زیر درخت بیرون آمد. به زور خرطومش...

مطلبی که پیش روی شماست ارسالی از طرف  مامان سینا و سوگل جونه که برداشتی از کلاسهای  چهل کلید خانم داد به است   موضوع جلسه اول این بوده که باید پدر و مادر نوع نگاهشون را به فرزند تغییر بدهن و خودشون را مالک فرزند ندونند . خانم دادبه میگویند: این نوع نگاه مالکیتی سبب میشه که خیلی موانع برای فرزندمون ایجاد میکنیم و همچنین نظرشون این است که: کلا حس مالکیت آدمی را با مشگلات زیادی مواجه میکنه . میگفتند: انسان فقط میتونه مالک ماده باشه و اون هم نه خیلی زیاد حتی تو بخش ماده باید اینو بدونه که یه موجود میکروسکوپی میتونه اونو ببره زیر خاک پس نباید خیلی غره بود . مالکیتی در کار نیست و ف...