قاصدكقاصدك، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره

قاصدک اومده هوراااا

سینا مۆدب شده

سینا توی كوچه‌شون حرفای بد می‌زنه هر كسی رو می‌بینه .... سینا توی كوچه‌شون حرفای بد می‌زنه هر كسی رو می‌بینه مشت و لگد می‌زنه زنگای خونه‌ها را رو می‌زنه و در می‌ره همسایه‌ها با این كار حوصله‌شون سر می‌ره لاستیك ماشینارو می‌كنه تكه پاره راننده‌ها رو كرده با این كارش بیچاره دیروز یه بچه بد اومد توی كوچه‌شون سینا رو كتك زد روبروی خونه‌شون حسابی آروم شده سینا از اون وقت به بعد كارهای خوب می‌كنه به ج...
19 دی 1391

انگشتان دست

  مانند دست است هر خانواده هر کس یک انگشت .... مانند دست است هر خانواده هر کس یک انگشت در خانواده بابا در این دست انگشت شست است او نخستین انگشت دست است انگشت دیگر یعنی نشانه او مادر ماست خانم خانه انگشت دیگر یعنی برادر این جا نشسته پهلوی مادر پس این یکی کیست؟ انگشت دیگر آری درست است او هست خواهر من هستم آخر انگشت کوچک انگشت ها را دیدیم تک تک ما پنج انگشت هستیم با هم با هم شریکیم در شادی و غم گر چه جداییم ما پنج ان...
18 دی 1391

غُرومب

غُرومب غرومب صدا میاد   این صدا از کجا میاد؟ ....... غُرومب غرومب صدا میاد   این صدا از کجا میاد؟   این صدای دعوای چند تا ابره شکل اونا شبیه شیر و ببره من می دونم صدا صدای رعده   بارون از این به بعده   چیک و چیک و چیک   چیک و چیک و چیک صدا میاد   این صدا از کجا میاد؟   این صدای بارون دونه دونه ست   دوست درخت و غنچه و جوونه ست   انگشتاشو می زنه پشت شیشه   دلم می خواد بارون بیاد همیشه     ...
10 خرداد 1391

خواب من

  دیشب خدا اومده بود بگو کجا؟ تو خواب من .... دیشب خدا اومده بود بگو کجا؟ تو خواب من خداجونم نشسته بود کنار رختخواب من تو دست او یه عالمه ستاره چشمک می زدن تا چشمم افتاد به اونا یکی گذاشت تو دست من گفت: مال تو که صبح زود ظرفی پر از دون می کنی کفترامو، تو خونته تون همیشه مهمون می کنی ...
19 ارديبهشت 1391

ستاره

چاقاله یه دونه ماهی تو حوض خونه داره اسم هم براش گذاشته به اون می گه ستاره   ........   چاقاله یه دونه ماهی تو حوض خونه داره اسم هم براش گذاشته به اون می گه ستاره   هر روز می ره یه ساعت کنار حوض می شینه تو آسمون این حوض ستاره رو می بینه حرف می زنه می خنده آب رون اون می پاشه دلش می خواد همیشه پیش ستاره باشه مواظبه که یک وقت گربه اونو نگیره کلاغ نیاد سراغش بترسه و بمیره به اون می گه:« عزیزم! غصه نخور تو دنیا یه روز خورم از این حوض می برمت به دریا»     ...
4 ارديبهشت 1391

درخت آلبالو

بابا جونم تو خونه مون کاشته درخت آلبالو .... بابا جونم تو خونه مون کاشته درخت آلبالو تازه به دنیا اومده شبیه خواهر کوچولو دلم می خواد بزرگ بشه آب می ریزم کنار پاش تا که یه روز درست کنم گوشواره با آلبالوهاش ...
31 فروردين 1391

دندان سفید ما

با نشاط و سرزنده شادمان و خندانم ... با نشاط و سرزنده شادمان و خندانم هم سفید و هم زیباست رنگ و شکل دندانم در جویدن لقمه می دهد مرا یاری پس بدان تو هم دندان در دهان خود داری آنکه می زند مسواک سالم است و خوشبخت است بی وجود دندان ها خوردن غذا سخت است در دهان خود نشکن پسته های سر بسته هِی نزن تو دندان بر هسته های در بسته چون که عمر دندانت می شود کم و کوتاه از نبودن آن ها می کشی تو از دل ، آه دیده ایم و می دانیم داده خالق انسان هم غذای خوشمزه هم دهان و هم دندان &...
19 فروردين 1391

یه شیشه روی ساحل

عینکی روی ساحل یه شیشه پیدا کرده ...... عینکی روی ساحل یه شیشه پیدا کرده دل رو زده به دریا در اونو وا کرده تو شیشه، یک کاغذه یه چیزی روش نوشته مامان می گه:«فکر کنم کاغذ سرنوشته» نوشته روش :«هر کسی این شیشه رو وا کنه باید بیاد و من رو تو دریا پیدا کنه» عینکی می گه:«حتماً پری مهربونه یه روز می رم دنبالش می آرمش به خونه»   ...
16 فروردين 1391

فصل بهار زیبا

    بازم اومد بهار شاد و خندون با سوسن و با سنبل و با ریحون ......     بازم اومد بهار شاد و خندون با سوسن و با سنبل و با ریحون باز عمو نوروز برامون آورده سبزه وگل به جای برف و بارون چلچله از سفر رسیده خوشحال نگاه کنید لونه زده تو ایوون غنچه ی گل به روی ما می خنده نوروز اومد دوباره فصل گل و بهاره نوروز اومد دوباره فصل گل و بهاره رو شاخه ها شبنم دونه دونه از شادی و صفا دارن نشونه ببین چقدر دیدنی و قشنگه لکه ی ابری که تو آسمونه چلچله از سفر رسیده خوشحال نگاه کنید لونه زده تو ایوون غنچه ی گل به روی ...
8 فروردين 1391